دلایل افزایش خشونت در ورزشگاهها؛ آیا فوتبال روی بقیه تاثیر دارد؟
خبرگزاری تماشاگر - مدیر گروه جامعهشناسی ورزش انجمن جامعهشناسی ایران معتقد است خشونت در ورزشگاه زمینه های اجتماعی و فرهنگی در جامعه دارد و تاکید مسئولان ورزشی و غیرورزشی بر عدالت لازم است.
- کد خبر: 334384
- 1403/11/06
- بازدید:
- 5
به گزارش خبرنگار مهر، خشونت و رفتارهای پرخاشگرانه در محیطهای ورزشی و ورزشگاهی، از جمله موضوعاتی است که همواره در رسانهها و محیطهای ورزشی و علمی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در روزهای اخیر، شاهد بروز رفتارهای خشونت آمیز و تأسف آوری در رشتههای والیبال، فوتسال و کشتی بودیم که ابعاد رسانهای گستردهای چه در داخل کشور و چه در رسانههای خارج از ایران داشت.
در گذشته چنین رفتارهای خشونت آمیزی را غالباً در رشته فوتبال و ورزشگاههای فوتبال شاهد بودیم اما بروز این خشونتها در رشتههای غیرفوتبالی و در بازه زمانی کوتاه، این پرسش را مطرح میکند که چرا در یک مدت کوتاه، شاهد چنین رفتارهایی بودیم و چرا این خشونت از فوتبال به دیگر رشتهها افزایش پیدا کرده است؟ دکتر ابوالفضل بجانی، مدیر گروه جامعهشناسی ورزش انجمن جامعهشناسی ایران، در گفت و گو با خبرنگار مهر، به بررسی این مسائل پرداخت و موارد متعددی را به عنوان عامل این مسائل معرفی نمود.
برخورد پسینی با خشونت در ورزش فکر میکنم یکی از مهمترین مسائلی که باید درمورد خشونت در ورزش به آن اشاره کنیم برخورد پسینی و درمانی ما با این موضوع است. همیشه بعد از اینکه خشونتی رخ میدهد به این فکر میکنیم که دلیل آنچه بود و چرا و چطور رخ داد و به کنکاش در مورد آن میپردازیم.
در حالی که فکر میکنم اگر بخواهیم رویکردی سازنده داشته باشیم باید قبل از وقوع خشونت و در حین وقوع خشونت به این موضوع بپردازیم و با رویکردی عقلانی مدیریت کنیم. با رویکرد فعلی نهایتاً میتوانیم خشونت موجود را توصیف کنیم و توصیفی پسینی ارائه کنیم که شاید کمک زیادی هم به جامعه نکند.
فوتبال یک ورزش هویت ساز است فوتبال یک ورزش ویژه است و جنس متفاوتی دارد. فوتبال یک ورزش مردم ساز، جمعیت ساز و هویت ساز است اما ورزشهای دیگر این قابلیت را ندارند. افرادی که در فوتبال دور هم جمع میشوند هویت مشترکی را به صورت نوشته و نانوشته تعریف میکنند که ورزشهای دیگر چنین شرایطی را ندارند.
به همین دلیل، در کشورهایی که دولت خیلی روی جامعه مسلط است و امر اجتماعی شدن را چندان نمیپسندد فوتبال قدرتمندی ندارد. برای نمونه، کشور چین سرمایه گذاریهای زیادی در ورزش انجام میدهد و در رقابتهایی مانند المپیک در صدر قرار دارد اما روی فوتبال سرمایه گذاری زیادی انجام نمیدهد.
خشونت از فوتبال به دیگر رشتهها سرایت نکرده است فوتبال یک هویت و رویکرد متفاوتی نسبت به دیگر ورزشها دارد ولی معتقد نیستم که این خشونتهایی که در مدت اخیر دیده ایم از فوتبال به دیگر رشتهها سرایت کرده است و فکر میکنم ما در جامعه، وضعیت و استعداد یک خشونت و پرخاشگری را داریم که در محیطهای ورزشی امکان بروز و اظهار را پیدا میکنم.
زمینه اجتماعی و فرهنگی خشونت را در جامعه داریم در نظریه ظروف مرتبطه، اگر در چند ظرف با اندازههای مختلف آب بریزیم و این ظروف را با لولههایی به هم وصل کنیم در نهایت ارتفاع همه این ظروف یکسان خواهد شد. اگر این مساله را به صورت اجتماعی تحلیل کنیم میتوانیم در نظر بگیریم که ما یک زمینه اجتماعی و فرهنگی خشونت را در جامعه داریم که امکان بروز آن در ظرفهای مختلف وجود دارد و هر چه قدر این ظرف، ظرفیت داشته باشد این اتفاق رخ میدهد.
فوتبال ورزشی
است که با جمعیت زیادی درگیر است و خشونت بیشتری در آن بروز پیدا میکند. ورزشهایی هم که جمعیت کمتری را به خود مشغول کرده خشونت کمتری دارند. از این منظر، تاکید من روی جنبه اجتماعی و جمعی خشونت است. البته متون علمی و دانشگاهی جنبه روانی و فردی خشونت را هم بررسی میکند و حتی محیط فیزیکی ورزشگاه را هم مورد توجه قرار میدهد.
قابلیت مخفی ماندن و حل شدن در جمع در ورزشگاه در برهه حاضر، ما یک فشار و تنیدگی در جامعه داریم و این فشار و تنیدگی به صورتی است که برخی از افرادی که هنوز به طور کامل اجتماعی نشده است و هنوز زیر تسلط قوانین نیستند و یا قوانین نتوانسته است بر ان ها مسلط بشود در ورزشگاه این خشونت را از خود نشان میدهند.
ویژگی اصلی محیط ورزشگاه با دیگر محیطها این است که قابلیت حل شدن در جمع، مخفی ماندن و قابلیت عدم شناسایی در آنجا نسبت به محیطهایی مانند مدرسه، دانشگاه، مساجد یا سینما خیلی بیشتر است و امکان بروز و ظهور خشونت را بیشتر مهیا میکند.
حس نابرابر و بی عدالتی و نقش آن در بروز خشونت هویت با دو تعریف مشخص میشود که شامل اختلافات ما با دیگران و اشتراکات ما با دیگران است. هواداران ورزشی گاهی احساس میکنند بخشی از جامعه از امکانات رفاهی، اقتصادی، ورزشی، رسانهای یا آموزشی بیشتری برخوردار است و این احساس تفاوت، زمینه بروز خشونت را فراهم میکند و فرد به این فکر میکند که باید بخشی از این نابرابری را شخصاً انجام بدهد و بخشی اعتراض و احقاق حق را در فضای ورزشی انجام بدهد.
دخالت بیرونی برای بازگشت به ایده عدالت وقتی اینگونه به موضوع نگاه کنیم، میبینیم دخالت بیرونی و فراتر از ورزش برای مدیریت خشونت در ورزش اینگونه است که باید به ایده عدالت و احساس عدالت در جامعه برگردیم. وقتی احساس بی عدالتی در جامعه گسترش پیدا کند میتواند از جنبههای مختلفی وجود داشته باشد و افراد احساس کند به لحاظ مؤلفههای مختلف مورد تبعیض قرار گرفته اند.
این مساله را نمیشود صرفاً با قوانین و آئین نامهها کنترل کرد. بلکه باید با اجرای واقعی عدالت به آن بپردازیم. این مساله صرفاً مربوط به مدیران ورزشی نمیشود و تا زمانی که بخشی از جامعه احساس میکند (احساس واقعی یا غیر واقعی) نسبت به او در یک حوزه، بی عدالتی رخ داده است بخشی از خشونت ورزشی را باید عکس العمل به بی عدالتی یا کم عدالتی در جامعه دانست و تا نتوانیم این حس برابری و عدالت را در جامعه ترمیم کنیم نشانههایی از این جرقهها را همیشه در ورزش خواهیم داشت و صرفاً با دخالت دولت یا مؤسسات دولتی یا غیر ورزشی حل نمیشود.
نقش فضا و محیط ورزشگاه در بروز خشونت در خصوص مسائل مربوط به درون ورزش هم مواردی متعددی وجود دارد. یکی از این موارد، مربوط به فضا و محیط ورزشگاه است. تماشاگری که میتواند خودش را در قیاس با هوادار اروپایی که در یک ساعت مشخص به ورزشگاه میآید و با یک سطح مشخصی از استاندارد خدماتی را دریافت میکند می بیند این امکان برای او فراهم نیست و باید ساعتها در مسیر ورزشگاه در رفت و آمد باشد و در ورزشگاه امکانات فیزیکی مانند صندلی، سرویسهای بهداشتی، محل خرید تغذیه در خور شأن او نیست و اینها را مناسب ارزیابی نمیکند در مقابل این موارد عکس العمل نشان میدهد که این واکنش طیفهای مختفی دارد و افراد بر اساس ظرفیتهای روانی خود، عکس العمل های متفاوتی را نشان میدهند و حتی در طیفهای شدید ممکن است به وندالیسم منجر بشود.
نقش تیمها و بازیکنها در بروز خشونت روی سکو بخش دیگر هم مربوط به زمین بازی و مستطیل سبز است که رفتار بازیکنان، مربیان و حتی تیم داوری و کادر فنی میتواند محرک بروز یک سری خشونتها باشد و آبی بر آتش هواداران باشد. به همین دلیل باید نقش کلمه فرهنگی را در عنوان باشگاهها را بازیابیم. ما دست کم در تشکیل باشگاهها، نقش مقوله فرهنگی را بر مقوله ورزشی اولویت داده ایم. از این منظر، باید هرکسی را که می واند تحریک کننده حس خشونت و پرخاشگری بازیکنان باشد آموزش بدهیم. در بازیهایی که تنش بالایی دارد و احتمال بروز خشونت در آن وجود دارد، رسانهها باید فضا را آرام کنند.
نقش رسانهها در بروز خشونت اما در رسانههای ما و به خصوص رسانههای نوشتاری، از کلماتی استفاده میشود که مخصوص میادین جنگ است و گویی که تیمها، ارتشهایی هستند که میخواهند با هم درگیر بشوند. این واژگان که از سوی رسانهها به هواداران تحمیل میشود باعث میشود با باروتی مواجه باشیم که هر آن و با هر جرقهای در داخل زمین امکان انفجار آن وجود دارد.
سطح خشونت در مقیاس با آموزههای عرفی ما بخشی از دانش خود را در مقایسه با پدیدههای همگن به دست میآوریم. اگر بخواهیم خودمان را با جوامعی که در آنها وندالیسم ورزشی وجود داشته مقایسه کنیم میبینیم ما فاصله زیادی با این سطح از خشونت داریم اما اگر این قیاس را با آرمانها و آموزههای عرفی کشور خودمان قیاس کنیم ممکن است سطح بروز خشونت در محیطهای ورزشی را بالا ارزیابی کنیم.
جای خالی تمرینات روانشناختی در تیمهای ورزشی ورزشکاران و عوامل مسابقه از جامعه دیگری نیامده اند و حتی اگر از جامعه دیگری آمده باشند باز هم ظرفیتهای انسانی مشخصی دارند و اگر اینها از قبل آموزش داده نشوند آنها هم به نوعی قربانی این خشونت خواهند بود. کدام یک از تیمهای ما در ارتباط با ظرفیتهای روانی و ذهنی ورزشکاران، تمریناتی را در نظر گرفته است؟ خیلی از مربیان میگویند این باخت ما به خاطر مسائل روانی بود. اما همان مربی برای بازی بعد فقط تمرینات فیزیکی و تاکتیکی و تکنیکی ارائه میدهد و روی مسائل روانی کار نمیکند. فکر میکنم یکی از بزرگترین ضعفهای باشگاههای ورزشی و به خصوص در فوتبال این است که تمرین و آموزش در حوزه روانشناختی اگر به طور کامل وجود نداشته باشد اما نزدیک به صفر است.
این بازیکنان قراردادهای حرفهای امضا میکنند و براساس این قرارداد حرفهای حقوقی دریافت میکنند و ظرفیتهای جسمانی، تکنیکی و تاکتیکی را بارها و بارها تمرین میکنند تا به یک سطحی از آمادگی برسند و برای حفظ این آمادگی هم تمرین میکنند ولی برای به دست آوردن ظرفیتهای روانی نه تمرینی وجود دارد و نه برنامهای و اگر هم به صورت خیلی مبتدی و بدوی، تمریناتی در حد سخنرانی یک روانشناس وجود داشته باشد برای ترویج و حفظ ظرفیتها برنامهای نداریم.
اگر ورزشکاری خودش فرد صبوری باشد و ظرفیت روانی برخورد با شکست، ناملایمتی و حریف را داشته یک موهبت برای باشگاه است اما باشگاه برنامهای برای ایجاد و نگهداری ظرفیت روانی در حد ظرفیتهای فیزیکی ندارند.