غلامحسین زمان آبادی
کارشناس ارشد مدیریت ورزش:
گذشت بیش از یکصد روز از آغاز به کار دولت فعلی شاید زمان مناسبی برای بررسی رویکرد عملی دولت چهاردهم جمهوری اسلامی ایران باشد. دولتی که مهمترین شعار انتخاباتیاش، تخصصگرایی، وفاق و دوری از سیاستزدگی و وعدههای بیسرانجام بود.
با انتخاب احمددنیامالی به عنوان وزیر ورزش و جوانان؛ با پیشینهی عمل به همین نگاه وعده داده شده در دولت چهاردهم؛ بارقه ای از امید به توسعه ورزش، با همین چهار شاخص در بین خواص ایجاد شد. اهالی خانواده بزرگ ورزش، دنیامالی را هم ورزشی هم آگاه به مسایل سیاسی،اقتصادی، فرهنگی واجرایی و هم تلاشگر در زمینه مبارزه با فساد و وعدههای بیسرانجام میدانند و به همین دلایل است که در انتظار تحول اساسی در تغییر رویکردهای ورزش کشور باشند.
با ذکر این مقدمه، به سوالاتی اساسی در بررسی رویکرد سه ماههی وزارت ورزش و جوانان میرسیم. چگونه و با چه متر و معیاری بایستی توسعه ورزش در ایران انجام شود؟ آیا به واسطه مسکلات متعددی که در برگزاری رویدادهای بین المللی و حتی داخلی داریم، مسیر توسعه از گسترش زیرساختها آغاز میشود؟یا با نکاهی به شیوههای حکمرانی در ورزش، نقشهی توسعه را باید در تغییر مدلهای نرمافزاری و برنامهریزی ترسیم کنیم؟ در کنار این، این موضوع هم بایستی به دغدغه و سوال اساسی تبدیل شود که آیا پیش از این دو، نبایستی نگرش مدیران از اساس تغییر کن. و موانع سر راه هر کدام از این موارد، بررسی و شناسایی شود؟
از کجا آغاز کنیم؟
ایا باید ابتدا موانع را از سر راه برداریم ویا به ساخت و ایجاد امکانات سخت افزاری بپردازیم
به نظر میرسد تا اساس و فوندانسیون یک بنا بر زمینی محکم و استوار قرار نگیرد امکان ساختن بنا میسر نمیشود مخصوصا اگر این زمین لجنزار هم باشد
موانع توسعه ورزش
————————
۱-توسعه با عدم شفافیت همراه نمیشود.
تصمیمات پیرامون توسعه ورزش را نمیتوان در اتاقهای در بسته گرفت. این رویکرد را شاید بتوان مهمترین تغییر بنیادین در سیاستهای وزارت عریض و طویل ورزش دانست. شفافیت، رکن اساسی توسعه ورزش است و در فضای پرمخاطب ورزش، بایستی سیاستگذاری صادقانه، شفاف و مبتنی بر واقعیتها را جایگزین رفتارهای قبلی کرد.
در این راه با ایجاد اتاق فکر اثرگذار متشکل از کارشناسان متخصص، پیشکسوتان دارای تجربه و صاحب نظران خوشفکر و باانگیزه میتوان از امکان تصمیمات سلیقهای جلوگیری کرد و این، همان شعار مهم «مبارزه با وعدههای بیسرانجام» است.
حضور افرادی که به عنوان ورزشکار، متخصص و پیشکسوت سالها تجربه اندوختهاند و راههای نرفتهی بسیاری را رفتهاند و حاصل عمر آنان میتواند
تصمیمات پختهای را را در اختیار تصمیمگیران قرار دهد.
۲-تعارض منافع ضد توسعه است.
بدون تعارفات مرسوم، باور داریم که مدیران بالادستی و ارشد نمیتوانند فرشتهی معصوم و بیخطایی باشند.خطا، یه رخداد طبیعی است اما بایستی با استفاده از توان تخصصی، آن را به حداقل برسانیم.در کنار این موضوع بایستی به سلامت کارشناسان و مجریان سیاستهای ورزش نیز توجه ویژه داشت. پاکدستی لازم است اما کافی نیست. در تاریخ هم بارها شاهد زندگی نفراتی بودیم که تا پیش از رسیدن به اختیار تصمیمگیری، قابل اعتماد و سلامت بودند اما به محض رسیدن به قدرت، تفکرات خطرناکی پیدا کردند. فرد ممکن است قبل از تسلط بر قدرت یک پیشنماز مورد اعتماد باشد، حتی به عنوان جانباز جنگ صفین در کنار امیرالمومنین (ع)جهاد کند اما وقتی به قدرت میرسد میشود شمر ابن ذالجوشن.
با این تعریف بایستی مقولهی «نظارت» بر عملکرد مدیران را به عنوان اصلی مهم و همیشگی مورد توجه ویژه قرار داد. پاکدست ترین انسانها اگر نظارت نشوند وقتی در شرایط اجرا قرار میگیرند در تعارض منافع خانوادگی یا در رانتخواری آقازادههایشان دچار لغزش میشوند و یا در تعارض حزبی و گروهی قافیه را میبازند. بیاغراق میتوان گفت تعارض منافع یکی از بزرگترین موانع توسعه ورزش در سالهای گذشته بوده که چون موریانه به جان آینده ورزش نیز افتاده است.
۳-توسعه با تبعیض سازگار نیست.
سیر یا گرسنه بودن مردم نیست که آنها را دچار عصیان و سمیات میمند چرا که در کنار این فعل، مسئولیت هم قرار دارد و انسانها به درستی میدانند که دلیل سیری و گرسنگی، تلاش است و مسئول تلاش هم خودشان. اما چرا همین موشوع به محلی برای شکلیت و اعتراض تبدیل میشود؟ پاسخ در این است که آنچه مردم را عاصی میکند، «تبعیض» و واژگانی به نام «خودی و غیرخودی» است.
شعار صحیح وزیر ورزش که معتقد بود «توسعه متعلق به همه مردم است» بایستی سر تیتر سیاستهای ابلاغی و اجرایی این وزارتخانه باشد. فراموش نکنیم که گزینشی عمل کردن، اقدامی ضدتوسعهای است و تنها راه وفاق و همدلی در ورزش بایستی انتخابِ بر اساس قانون و شاخص ها باشد نه سلیقهی خودیها. به عبارتی ساده تر نمیتوان تبعیض قایل شد و توقع توسعهی فراگیر هم داشت.
۴- آمایش سرزمینی راهی برای توسعه در ورزش
و دست آخر، نگاهی دوباره به عملیترین راه توسعه یعنی اجرای طرح آمایش سرزمینی است. تا امروز هرگونه که خواستند عمل کردند. محض دل فلان سیاسی و فلان نماینده که نیاز به رای داشت، کلنگ زدند و دل نهایت بیش از ۴۰۰۰ طرح نیمه تمام روی دست دولت گذاشتند اما اکنون باید جلوی این خسارت بزرگ را بگیریم. راه این مقابلهی تاریخی و بازگشت به مسیر صحیح همیشگی،اجرای طرح آمایش سرزمینی است که چرایی لزوماجرا و بررسی تفصیلی آن در مبحثی دیگر، مکتوب میشود.